زندگینامه حضرت ایوب (ع)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
زندگینامه حضرت ایوب (ع)
نوشته شده در چهار شنبه 24 مهر 1398
بازدید : 770
نویسنده : مهدی پرویز

حسد شیطان به حضرت ایوب (علیه السلام)
همه چیز از حسادت ابلیس به زندگی حضرت ایوب آغاز شد. وی به خدا گفت:چنانچه ایوب شکر نعمت هایت را به جا می آورد بدین دلیل است که زندگی مرفه و وسیعی به وی داده ای ولی مطمئن باش که درصورتی که نعمت های دنیوی را از وی بگیری هرگز شکرگزار تو نخواهد بود. اینگونه بود که امتحان الهي براي حضرت ایوب (ع) آغاز شد.

خدا به ابلیس اجازه داد که به سراغ حضرت ایوب (ع) برود و دارایی و فرزندان وی را یکی بعد از دیگری نابود کند. ابلیس این کار را کرد ولی در کمال حیرت مشاهده کرد که ایوب هم چنان سپاسگزاری می کند. ابلیس از خدا اذن خواست تا کشاورزی و دامداری ایوب را از بین ببرد و خدا هم به وی اجازه داد. ولی مشاهده کرد که باز هم حضرت ایوب فاصله بسياري با یک انسان ناسپاس داشت. در پایان ابلیس از خدا اجازه گرفت تا بر بدن ایوب مسلط شود و وی را مریض کند ولی بیماري هم سبب نشد که ایوب از خدا رو برگرداند.


ماجرای مصیبت های حضرت ایوب علیه السلام
اکنون ماجرای مصیبت های ایوب را از کتاب های تاریخی بازخوانی می کنیم. در کتاب تاریخ انبیای عماد زاده آمده است:
« روز چهارشنبه آخر ماه محرم بود، یکی از غلامان ایوب آمد و گفت:جماعتی از اشرار، غلامان تو را کشتند و گاوها را که به آنها سپرده بودی به غارت بردند. هنوز سخن وی تمام نشده بود که غلام دیگری رسید و بیان کرد:ای ایوب! آتش عظیمی از اسمان فرود آمد و بلافاصله ، همه چوپانان و گوسفندان تو را سوزاند، در این گفت و گو بودند که غلام سومی آمد و گفت:جمعی از سواران کلدانی و سرداران پادشاهان بابل آمدند و ساربانان را کشتند و شترانت را به یغما بردند.


در این موقع مردی گریبان چاک زده، خاک بر سر می ریخت و با عجله پیش ایوب آمد و گفت:« ای ایوب! فرزندانت به خوردن غذا درگیر بودند، یک دفعه سقف بر سر آنها فرود آمد و همه مردند.»


حضرت ایوب تمامی این خبرهای را شنید، ولی با کمال ارامش، صبر و تحمل کرد؛ حتی ابروانش را خم ننمود، سر به سجده نهاد و گفت :« ای خدا! ای آفریننده شب و روز، برهنه به جهان آمدم و برهنه بسوی تو می آیم، پروردگارا تو به من دادی و تو از من باز پس گرفتی. بنابراین به هر چه تو بخواهی خشنودم.»


ایوب به بیماري بسیار سختی دچار شد وی به درد پا مبتلا گردید و زخمی در ساق پایش بوجود آمد به طوریکه قدرت حرکت نداشت. هفت یا هفده سال را با این وضعیت گذراند و پیوسته به شکر خدا مشغول بود. وی چهار همسر داشت، سه همسرش وی را رها کردند و رفتند، فقط یکی از آنها به نام« رُحْمه» وفادار باقی ماند.


رنج و بیماري وی هم چنان ادامه یافت و هفت سال و هفت ماه از آن سپری شد، ولی حضرت ایوب، با صبر و مقاومت و شکر، هم چنان آن روزهای پر از رنج را گذراند و اصلاً نه در قلب و نه در زبان و نه در نهان و نه آشکارا، اظهار ناخشنودی نکرد. زبان حالش به خدا این بود:
تو را خواهم نخواهم نعمتت گر امتحان خواهی/ در رحمت به رویم بند و درهای بلا بگشا»


برخی گفته اند که بیماري حضرت ایوب زخمی در ناحیه پای وی بوده است. برخی ديگر معتقد هستند که تمامی اعضای وی دچار جذام شده بود و برخی هم بیماري وی را دردهای مفصلی ذکر نموده اند. مدت درد و بیماري او را بین 7 تا 18 سال ذکر نموده اند.

 

زندگینامه حضرت ایوب,داستان صبر حضرت ایوب,حضرت ایوب

 حضرت ایوب علیه السلام به مدت زیادی در رنج و بیماری بود

 

شفای حضرت ایوب (ع)
پس از آن که ایوب (ع) از ازمون سخت الهي سرافراز بیرون آمد خداوند به وی فرمان داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی خنک بجوشد که هم براي شست و شوی تنش موثر و هم براي آشامیدن گوارا باشد:« اُرکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب».
مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس، سه میلی شهر« نوی» حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانسته اند.

گفته شده: دو چشمه براي ایوب (ع) جوشیده که از یکی آشامید و در دیگری خویش را شست وشو داد. بنابراين از آن، خداوند همه بیماري هایش را شفا داد، سپس فرزندانی که مرده یا بر اثر بیماري طولانی ایوب وی را رها نموده بودند به گردش جمع شدند:«وءاتَینهُ اَهلَهُ و مِثلَهُم مَعَهُم»، « و وهَبنا لَهُ اَهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم ».
گفته اند:مراد از« ومِثلَهُم مَعَهُم» افرادی از خانواده ایوب اند که قبل از ایام بلا مرده بودند.

اقوال دیگری هم در تعبیر این جمله وجود دارد.
قرآن کریم مقصود از بازگشت این مواهب را رحمت الهي بر او و یادآوری به« عابدان و خردورزان» می داند: « رَحمَةً مِن عِندِنا و ذِکری لِلعبِدین»،
« رَحمَةً مِنّا وذِکری لاِولِی الاَلبب».


صبر حضرت ایوب (ع) در قرآن
خداوند زمانیکه مسلمانان در مکه تحت فشارهای شدید بودند داستان صبر ایوب( علیه السلام) را که نمونه ای از صبر جمیل بود براي الگو ستاندن مسلمانان در آیات 41 تا 44 سوره ص بیان کرد :
« وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی‏ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ. ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ. وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِکْری‏ لِأُولِی الْأَلْبابِ. وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ.»


« و بخاطر بیاور بنده ما ایوب را، زمانی که پروردگارش را خواند( و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. ( به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک براي شست و شو و نوشیدن است! و خانواده اش را به وی بخشیدیم و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری براي اندیشمندان.( و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن ) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده ( بسوی خدا) بود!»

وفات و مدفن حضرت ایوب (ع)
بعضی گفته اند: مدت عمر حضرت ایوب ۹۳ سال بود وبعد از وفاتش فرزندش ذوالکفل را وصی قرار داد.


آرامگاه حضرت ایوب علیه السلام
در مورد آرامگاه حضرت ایوب اختلاف است در کشورهای مختلف مثل ترکیه، لبنان و... آرامگاه های متعددی به آن حضرت نسبت داده اند که معروف ترین قبر نسبت داده شده به ایشان، در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر حلّه در کشور عراق است. این منطقه که به نام« الرّانْجِیه» شناخته ميشود ، در حاشیۀ جادۀ اصلی حلّه به کوفه واقع است. در سر درب این آرامگاه با خط نستعلیق نوشته شده :« مَرقَدُ صابِرِ نَّبی الله اَیوب (ع) »


اما در عمان بقعه ای در ۷ کیلومتری شمال غربی بندر سَلاله و در کنار جادۀ سلاله به« عِین جَرْزیز»، بر بلندای کوه« اِتّین» مرقدی منسوب به ایشان است. و در ازبکستان مزاری در شهر بخارا قرار دارد که بعضی آنرا از ابداعات دورۀ تیموری می دانند. تیمور لنگ به دلیل علاقۀ فراوانی که به وطن خویش داشت، مزاری به نام حضرت ایوب و آرامگاه دیگری به نام حضرت دانیال درست نموده است. در ایران هم مقابری نسبت داده شده به ایشان است مانند:آرامگاه ای در روستای گرماب از نواحی شهرستان بجنورد ؛ قزوین، بخش الموت، روستای بالاروچ و استان مازندران، شهرستان تنکابن، شهر عباس آباد، روستای پرچور.

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبي , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: